هر نوع بیان واقعیت، یکسره درست یا نادرست نیست. حقیقت آنها چیزی بین درستی کامل و نادرستی کامل است. چیزی بین یک و صفر، یعنی مفهومی چند ارزشی و یا خاکستری. حال فازی چیزی بین سیاه و سفید، یعنی خاکستری است. «بارت کاسکو» (غفاری و همکاران، 1380). منطق فازی در برابر منطق«باینری» یا «ارسطویی» که همه چیز را فقط به دو شکل سیاه و سفید، بلی و خیر و صفر و یک میبیند، قرار دارد. این منطق در بازه بین صفر و یک قرار داشته و با دوری از مطلقگویی (فقط صفر یا یک) از مقدار تعلق عضوی به مجموعه بحث میکند. مثلا یک فرد 40ساله، 15درصد به مجموعه جوان، 70درصد به مجموعه میانسالان و 25درصد به مجموعه پیران تعلق دارد. این منطق مطلقا نمیگوید که مثلا فرد موردنظر میانسال است (مجموع تعلقها الزاما برابر یک نیست).
منطق فازی در 1965 برای اولین بار در مقالهای به همین نام، توسط پروفسور «لطفی عسگرزاده» ارائه شد و در حال حاضر کاربردهای فراوانی دارد و در حیطه مدیریت نیز جای خاصی را به خود اختصاص داده است. این منطق برای سنجش مسائل و الگوهای کیفی، کاربرد فراوان دارد و پاسخگوی مسائل زیادی در رشتههای علوم انسانی بویژه مدیریت است.
منطق فازی راهکاری است که به وسیله آن میتوان سیستمهایی پیچیده را که مدلسازی آنها با استفاده از ریاضیات و روشهای مدلسازی کلاسیک غیرممکن بوده و یا بسیار مشکل است، به آسانی و با انعطاف بسیار بیشتر، مدلسازی کرد.
در این مقاله، سعی شده است تا شمایی از منطق فازی، به زبانی ساده، ارائه شود. همچنین، مختصری به بنیانگذار این منطق اشاره شده و در مورد کاربردها، متغیرهای زبانی، قوانین «اگر-آنگاه»، چگونگی به کارگیری و در نهایت تفاوت آن با نظریه احتمالات، بحث شده است.
از آن زمان که انسان اندیشیدن را آغاز کرد، همواره کلمات و عباراتی را بر زبان جاری ساخته که مرزهایی روشن نداشتهاند. کلماتی نظیر: خوب، بد، جوان، پیر، قوی، ضعیف، گرم، سرد، باهوش، زیبا و قیودی نظیر: معمولاً، غالباً، تقریباً و به ندرت. روشن است که نمیتوان برای این کلمات رمزی مشخص یافت.
این باور به سیاه و سفیدها، صفر و یکها و نظام دو ارزشی گذشته بازمیگردد و حداقل به یونان قدیم و ارسطو میرسد. البته قبل از ارسطو نوعی ذهنیت فلسفی وجود داشت که به ایمان «دودویی» با شک و تردید مینگریست.
منطق ارسطو، اساس ریاضیات کلاسیک را تشکیل میدهد.
براساس اصول و مبانی این منطق، همه چیز تنها مشمول یک قاعده ثابت میشود که براساس آن، هر چیز یا درست است یا نادرست. منطق ارسطویی دقت را فدای سهولت میکند. نتایج منطق ارسطویی، «دوارزشی» و «درست یا نادرست»، «سیاه یا سفید» و «صفر یا یک» میتواند مطالب ریاضی و پردازش رایانهای را ساده کند (همان منبع).
منطق فازی، جهانبینی جدیدی است که به رغم ریشه داشتن در فرهنگ مشرق زمین، با نیازهای دنیای پیچیده کنونی بسیار سازگارتر از منطق ارسطویی است. منطق فازی، جهان را آنطور که هست به تصویر میکشد. دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، دنیای مبهمات و عدم قطعیت است. مغز انسان عادت کرده است که در چنین محیطی فکر کند و تصمیم بگیرد و این قابلیت مغز که میتواند با استفاده از دادههای ناصحیح و کیفی به یادگیری و نتیجهگیری بپردازد، در مقابل منطق ارسطویی که لازمه آن دادههای دقیق و کمی است، قابل تامل است (همان منبع).
کانال تلگرام ما: controlengineers@