“ایده اصلی” یا ایده ضعیف!
آزیتا موگویی، بیش از سی سال سابقه حضور فعال در بخشهای مختلف سینما را دارد. از دستیاری کارگردان تا برنامهریز، از مجری طرح تا مدیر تولید، و حتی کارگردانی یک فیلم بلند با عنوان “تراژدی”که در خوش بینانهترین تحلیل، یک حضور متوسط در جشنواره سی و دوم فیلم فجر داشت.
“ایده اصلی”، دومین اثر سینمایی موگویی بعد از پنج سال است که کارگردانی و تهیه کنندگی آن را با فیلمنامهای از امیر عربی بر عهده گرفته است. ایده اصلی، قصه رقابت چند شرکت پیمانکار در مناقصه پروژه تفریحی بزرگی است که قرار است با سرمایهگذاری مشترک ایران و اسپانیا در جزیره هندورابی کلید بخورد. سعید (بهرام رادان) و رویا (مریلا زارعی) زن شوهری که پیشتر طلاق گرفته اند، هر یک صاحب یکی از دو شرکت رقیب در این مناقصه هستند. سعید برای برنده شدن در این مناقصه به تجربههای سرمایهگذاری مشابه نیاز دارد و رویا از این نقطه ضعف رقیب استفاده میکند تا در قالب یک سناریوی از قبل برنامهریزی شده و از طریق دوستان مشترکشان نیما (پژمان جمشیدی) و لاله (هانیه توسلی)، سعید را از دور رقابت خارج کند.
امیر عربی، قبلا هم با فیلم نامههای “سارا و آیدا” و “آخرین بار کی سحر را دادی؟ “، به روشنی نشان داده بود که علاقه زیادی به ژانر معمایی دارد و ایده اصلی هم در واقع قرار بود با استفاده از روایت چند باره داستان از زاویه دید شخصیتهای اصلی، بستری برای خلق یک فضای معمایی و ایجاد اصل غافلگیری در فیلم باشد. هدفی که تنها بدست نیامده است، بلکه ابزاری میشود که از یک سوم ابتدایی فیلم به بعد، با حوادثی که به راحتی قابل پیشبینی هستند و با یک روایت کند، حوصله بیننده را سر میبرد.
موگویی، به طرز اغراق شدهای از تمامی نمادهای زندگی لاکچری نظیر خانههای مجلل و ماشینهای سوپر لوکس برای رنگ و لعاب دادن به فیلم بهره برده است. زرق و برقی که نه فقط کمکی به روایت داستان نمیکند، تاثیری نیز در پرداختن شخصیتها ندارد. روایت چند باره داستان با صحنههای تکراری که فقط جای دوربین در آنها عوض میشود، به قدری قابل حدس و سطحی ارائه میشود، که بیننده تا پایان فیلم همچنان یک قدم جلوتر از داستان است. در واقع، پازلهای فیلم ایده اصلی، برای بیننده باهوش این روزهای سینما، خیلی سادهتر از آنچه تصور میشد طراحی شده است. فیلم، در چند کشور مختلف مانند اسپانیا و کانادا فیلمبرداری شده است و جالب است که بر خلاف لوکیشینهای ساحلی ایران، کوچکترین استفاده بهینهای از لوکیشینهای خارج از کشور نمیشود.
در مقایسه با نمونههای خارجی، نظیر فیلم “تمرکز” به کارگردانی گلن فیکارا و نمونههای داخلی، نظیر فیلم بینظیر “رخ دیوانه” ابوالحسن داوودی که ساختاری معمایی، تو در تو و شبه اپیزودیک دارد، فیلم ایده اصلی بیشتر به یک کپی دست دوم میماند تا یک ایده اصلی و جدید!
در مورد بازیها باید گفت: جدا از بهرام رادان، که بر خلاف بازیگران پیشروی این روزهای سینمای ایران نظیر نوید محمد زاده، سالهاست فرم بازی یکسانی داشته و نه پیشرفت و نه پسرفت میکند و نیز پژمان جمشیدی که پژمان جمشیدی همیشگی است، بازی دیگران آنقدر ضعیف است که گویی دغدغه کارگردان، بازی بازیگران نیست و به جای تمرکز بر بازی گرفتن، همچنان متوجه طراحی صحنه و چیدمان لاکچری فیلم است. در این میان اما، تندیس بدترین بازی هم قطعاً به مهرداد صدیقیان میرسد که هم در فرم بازی و هم در ادای دیالوگها به شدت مبتدی جلوه میکند.
در مجموع، فیلم ایده اصلی ویترینی خوب از بازیگران خوش تیپ و صحنههای پر زرق و برق ارائه میدهد، اما بدون تعارف، باید به اطلاع مجموعهی کارگردان، تهیه کننده و فیلمنامه نویس رساند که ایده ساخت ایده اصلی، ایده ضعیفی بوده است.
لینک چاپ شده “ایده اصلی” یا ایده ضعیف! در سایت فرارو